جدول جو
جدول جو

معنی ساز و عدت - جستجوی لغت در جدول جو

ساز و عدت
(زُ عُدْ دَ)
ساز و برگ. برگ و ساز. ساز و اهبت: و کیخسرو و لشکر او با ساز و عدت تمام روی بدیشان نهادند. (فارسنامۀ ابن بلخی چ اروپا ص 4). خدمات پسندیده کرده و بمال و ساز و عدت مدد داده. (ترجمه تاریخ یمینی چ قدیم ص 184). رجوع به ساز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زُ لَ)
ساز و برگ. برگ و ساز. ساز وساخت. ساز و سلاح. سلیح و ساز. تجهیزات:
موکب و خیل فلان میرپراکند ز هم
آلت و ساز فلان شاه فرستاد ایدر.
فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 151).
شرط آن است که... دو هزار غلام سوارآراسته با ساز و آلت تمام... نزدیک ما فرستاده آید. (تاریخ بیهقی).
مجنون همه ساز و آلت خویش
برکند و سبک نهاد درپیش
صیاد سلیح و ساز برداشت
صیدی سره دید و صید بگذاشت.
(لیلی و مجنون چ وحید ص 127).
، اسباب و سامان. ساز و سامان. وسائل. لوازم: چون ایزد تعالی ترا این ساز و آلت بداد که آنچه دیگری در شصت سال نتواند کرد تو یک روز بجای آری. (مکاتیب غزالی).
زان بدین عالمت فرستادند
وین چنین ساز و آلتت دادند
تا بدنیا نظر دراندازی
چارۀ کار خویشتن سازی.
اوحدی (جام جم).
رجوع به سازشود
لغت نامه دهخدا